امروز فرهنگ دیگر به مثابه مقولهای جدا و در رابطه عرضی با اقتصاد، سیاست، محیطزیست و... تعریف نمیشود، بلکه تلقی فرهنگ به مثابه «شیوه زندگی انسانی» آن را بهعنوان روح حاکم بر سکونتگاههای انسانی در نظر میگیرد که پیوندی ناگسستنی با تمام وجوه مختلف شهری و روستایی برقرار میکند.
گذر فرهنگ و هنر شهر چگونه فضایی است؟ آیا ایجاد گذر فرهنگ و هنر در هر شهر، ایده مناسبی برای رونق فرهنگی و اثرگذاری هنرمندان و آفرینشگران بر رویدادها جریانهای شهری است؟
یکی از دغدغه های همیشگی اهالی فرهنگ و هنر تربیت زیبایی شناختی جامعه و کمک به پرورش ذوق مردم از طریق تولید آثار هنری فاخر، ارائه محتواهای فرهنگی غنی و برگزاری رویدادهای وزین بوده است.
درمورد فضاها و طراحی برنامه ریزی شهری نظریات بسیاری وجود دارد، اینکه فضاهای آموزشی ، فضاهای سبز و مسکونی دارای چه نسبت هایی در شاخص تعیین کننده شهری باید داشته باشند، مطالعات زیادی شده است.
ساکنان همه شهرها و روستاها مایلند به صفتی متمایز، شناخته شوند. بخش عمدهای از این صفات مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر، فناوری و گردشگری است. معماری، هنرهای سنتی، سابقه تاریخی، آیینها و رسوم، شخصیتها و مفاخر، غذاهای سنتی، زبان و گویش، طبیعت متمایز و... برخی از این عناوین هستند.
مشکل توسعه نابخردانه بسیاری از شهرهای ایران به ویژه تهران، که تمامی منابع زندگی ساز و تجدید ناپذیر شهر را برای کسب درآمدهای زودگذر و جاه طلبی های ناچیز مشخصی بر باد داد، داستان پر غصه ای است. این نحوه توسعه، تهران و بسیاری از شهرهای کشور بویژه کلان شهرها را به فضای پرتراکمی از ساختمان ها، خیابان ها و اتومبیل ها تبدیل کرده است که آلودگی ایجاد می کنند، راه تنفس همدیگر را می بندند و به جای آرامش، تولید تنش، اندوه و عصبانیت می کنند.