در چنین شهرهایی، استفاده از فضاهای عمومی حتی کوچک ، اهمیت حیاتی دارند و گذرهای فرهنگ و هنر یک جریان ثانوی بسیار مطلوب و از مهم ترین فضاهای عمومی شهری در دنیای معاصر است. باید بپذیریم جامعه ما دچار فقر فرهنگ است و این مهم خود علت ثانویه تبدیل شهرهای کشور به مکانی به دور از شادی و نشاط و آرامش است.

گذرهای فرهنگ اما نقش اصلی در ارتقای کیفیت زندگی شهر نشینان ایفاد می کند.

معابر، میادین، بافت های قدیمی، خانه های قدیمی و ارزشمند، خیابان ها و… می توانند با حداقل مداخلات مدیریت های شهری، به مکان عمومی متفاوت و محلی برای مکث و درنگ تبدیل شوند تا شهروندان در فضایی به دور از هیاهوهای روزمره، در محیطی فرهنگی و هنری، در کنار هم گرد بیایند، قدم بزنند، گفت و گو کنند، نیازهای فرهنگی و هنری خود را تامین کنند و در نهایت ذائقه هنری آن ها ارتقاء بیابد.

متاسفانه، شهری شدن در ایران معاصر پدیده ای است که با سرعت انجام شده و در خلال این فرآیند پرسرعت، فضاهایی باید ایجاد می شد که بدان توجه نشده است، فضاهایی که نه میدان است، نه خیابان، نه ساحل دریا، نه جنگل و نه حق گذرگاه، فضاهایی که می تواند همه این مکان ها باشد لکن با هویت و محوریت فرهنگی و هنری البته گذر فرهنگ و هنر از گذشته های دور بوده و بسیاری از شهرهای ایران دارای بازار قدیمی هستند که بخشی از آن آثار و محصولات فرهنگی و هنری و بیشتر صنایع دستی و هنرهای سنتی تولید، نمایش و عرضه می شد. اما در طراحی و ساخت شهرهای مدرن ایران، به صورت نظام مند و طراحی شده، گذر فرهنگ و هنر دیده نشد.

 

و اما گذر فرهنگ و هنر؛

البته چند تعریف و یا تجربه در خصوص معرفی و شناساندن گذر فرهنگ و هنر وجود دارد، اما نویسنده بر اساس تجربه، دانش و برداشت خود گذر فرهنگ و هنر را مکانی می داند که در آن چرخه کامل تولید، نمایش، فروش، مشتری و هنرمند در کنار همدیگر قرار گیرند. گذر فرهنگ و هنر که در خصوص عنوان آن هم بحث وجود دارد، و “میدان فرهنگ و هنر” را مناسب تر میدانم، باید هم پیاده محور باشد، هم مجموعه ای از صنایع فرهنگی با محوریت صنایع پیشگام آن شهر را در خود جای دهد، هم فرآیند تولید عرضه شود هم فرآیند آموزش، هم بازار خرید و فروش گرم باشد، هم شهروندان و گردشگران آنجا را مکانی برای تفریح، گذران اوقات فراغت و نیز خرید و تامین نیازهای فرهنگی و هنری خود بدانند، هم رونق کسب و کارهای فرهنگی  وهنری باشد، هم کارآفرینی، هم محرک و شناسایی استعدادهای جوان و خلاق و….

بنابراین این گذر باید شاخص های مهمی را در برگیرد. به لحاظ فضا، پیاده محور باشد، به لحاظ معماری، جذاب و منطبق با معماری اصیل ایرانی- اسلامی و نیز معماری غالب همان شهر باشد، به لحاظ مبلمان شهری، برانگیزاننده و جذاب و برای شهروندان و گردشگران باشد، به لحاظ دسترسی مردم، وجود امکانات رفاهی، وجود مکان های تلفیقی مانند کافه کتاب، کافه تاتر و…

بنابراین مدیریت های شهری باید در انتخاب و فعالسازی گذرهای فرهنگی و هنری بسیار دقیق باشند. شهروندان و گردشگران آنجا را مکان مناسب و مقصد خود بدانند و در چنین شرایطی بازار و کسب و کار فرهنگی و هنری نیز رونق می گیرد.

 

بهروز فتحی، کارشناس فرهنگی؛